
لبخندهای پشت خاکریز
زخمیهایی كه از بیمارستان ترخیص می شدند، یا مجروحانی كه دلشان طاقت دوری از دوستان را نداشت و با همان وضعیت فرار می كردند و به گردان باز می گشتند، بچه هایی كه مطلع بودند آنها هنوز تیر و تركش در بدن دارند راه می افتند می رفتند به استقبال و می گفتند: آهن ماهن چی داری؟ و مثل سلف خرما بعض ی با صدای بلند داد می زدند: آهن، چدن و …. می خریم!
ازشهدادرس بگیریم که چگونه سختی ومشکلات را از پادر میاوردند
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مخبتین در 1393/06/20 ساعت 10:32:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید