
داستان پیله
روزی سوراخی در پیله ظاهر شد. شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثهاش ضعیف و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محافظت کند اما چنین نشد. در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند.آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را، خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد…
درس تربیتی:
حمایت بیش از حداز فرزندان ممنوع .بگذاریم روی پای خود بایستند وتلاش کردن را یاد بگیرند
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مخبتین در 1393/06/10 ساعت 07:45:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1393/06/10 @ 09:10:32 ب.ظ
یادگاری [عضو]
سلام. از مطلب زیبا و مفیدتان بسیار ممنونم دوست خوبم. عاقبت بخیر باشید.