مرحله اول اخلاص

 

 

مراحل اخلاص

1- اخلاص در نیت:

اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است. انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب به سر می برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی و خدای متعال و راهی به سوی دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات.

برای ایجاد احساس عزت نفس در کودکان..

 

  

1-از مقایسه کردن وسرزنش کودک بپرهیزیم

 

2-تواناییهاواستعدادها ی اورابیان کرده ونشان دهیم

3-فرزندرابه کسب مهارت های متناسب با تواناییهایش تشویق کنیم

4-هنگامی که فرزندمان در مسابقه یا امتحانی شکست خورد اورا سرزنش وتحقیرنکنیم

5-مسوولیت های در حد توانش به او بدهیم

6-اورا تشویق کنیم در فعالیت های گروهی ،ورزشی وهنری شرکت کند.

 

توکل یعنی انسان در مسیر اسباب موجود در عالم قدم بگذارد

 


توکل یعنی انسان در مسیر اسباب موجود در عالم قدم بگذارد و با اعتماد برخدا کار خویش را انجام دهد نه اینکه سستی و تنبلی کرده و وظیفه خود را انجام ندهد و تنها بگوید توکل برخدا. مثلا شب درب منزل را نبسته و بخوابد و بگوید توکل برخدا و بعد دزد بیاید ، این هرج و مرج است نه توکل ، اسلام این را نمی پسندد. مردم معنای واقعی توکل را نفهمیدند در حالی که توکل همانطور که گفتیم این است که به اسباب عالم و به آنچه که سبب و علت کارهاست دست بزنی ، مثلا می خواهی عالم بشوی راهش را باید طی کنی زیرا هر چیزی مقدماتی دارد پس مقدمات را باید انجام داد آن وقت به خدا توکل کرد، خدا هم  کمک می کند.

توکل در مسیر قوانین خلقت است و قوانین را هم خدا گذاشته، این معنای توکل بر خداست. بنابراین آنچه که دین به آن خلقت و قانون می گوید اگر پیروی کردی یعنی توکل کرده ای. مثلا اگر مریض شدی باید معالجه کنی و این معالجه در واقع توکل است زیرا برای معالجه باید به طبیب مراجعه کرد، باید دارو خورد بعد گفته شود خدایا من به تکلیف عمل کردم هر چه تو صلاح بدانی ،این معنای حقیقی توکل است.

 

امام علوم خودرا از چه راههایی به دست می اورد؟

 


یکی از نکاتی که توجه به آن برای یافتن پاسخ این پرسش لازم است، مسأله منابع علم است که امام، علوم خود از چه راه هایی به دست می آورد؟ بر اساس روایاتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده منابع علم امام بدین قرار است:

1 - از طریق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله): علی (علیه السلام) در نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بزرگ شد و تربیت یافت. وی شاگرد خاص و ممتاز پیامبر بود. خود می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هزار باب از علم را به من آموخت که از هر کدام هزار باب علم برای من گشوده شد».

امام صادق (علیه السلام) به شخصی که پرسید چگونه جواب می دهید؟ فرمود: «هر پاسخی که به تو می دهم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.»  (اصول کافی، ج 1، ص 58)

2- ارتباط با فرشتگان: ارتباط با فرشتگان مختص پیامبر نیست. در قرآن آمده است که برخی از غیر انبیا؛ مانند حضرت مریم با فرشتگان ارتباط داشتند. یکی از اوصافی که در روایات برای امام ذکر شده است، «محدٌث» می باشد؛ یعنی فرشتگان با او حرف می‌زنند.

امام صادق (علیه السلام) در توضیح «محدث» می فرماید: «امام صدای فرشته را می شنود؛ ولی شخص او را نمی بیند». (اصول کافی، ج 1، ص 271)

3- منابع مکتوب و مخصوصی که تنها در  اختیار ائمه (علیهم السلام) قرار دارد؛ مانند مصحف فاطمه (سلام الله علیها) و کتاب علی (علیه السلام).

4- الهام: امام باقر (علیه السلام) می فرماید: «علی (علیه السلام) همواره به کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عمل می کرد و اگر مسأله جدیدی پیش می آمد که در قرآن و سنت نبود، خداوند حقیقت در آن رخداد جدید را به او الهام میکرد.»

علم امام/پاسخ به یک شبهه

 از نظر شیعه امامیه امام باید از علم بالفعل و همه جانبه به احکام شرعی برخوردار باشد و علم او خطاناپذیر باشد و از دیگر افراد جامعه هم اعلم باشد
در روایات بسیارى از ائمه‏ اطهار (علیهم السلام) آن بزرگواران، مخزن علم و محل اسرار الهى، راسخان در قرآن، و معادن و سرچشمه‏هاى دانش و حکمت، زنده کننده‏ علم و میراننده‏ جهل و وارثان انبیاء و مانند آن لقب گرفته‌اند. برای نمونه برخی از روایات که دلالت بر علم بی‌پایان معصومان (علیهم السلام) می‌کند، بیان می‌شود:

1ـ سدیر گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: قربانت! شما چه سمتى دارید؟ امام (علیه السلام) فرمود: «ما خزانه‌دار علم خدائیم، ما مترجم وحى خدائیم و ما حجت رسائیم بر هرکه در زیر آسمان و روى زمین است». (الکافی، ج 1، ص 192)

2ـ امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «ما اهل بیت (علیهم السلام) ولىّ امر خدا و گنجینه علم خدا و صندوق وحى خدا هستیم». (الکافی، ج 1، ص 192)

یک سوال: آیا پرسش امام (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با علم گسترده امام منافات دارد؟ قلمرو و محدوده علم امام از نظر شیعه چیست؟
شیعیان می‌گویند: ائمه آن چه را که شده و آن چه را که می‌شود می‌دانند و هیچ چیزی بر آنها پنهان نمی‌ماند، و علی بن ابی طالب (علیهما السلام) دروازه علم است؛ پس چگونه علی (علیه السلام) حکم مذی را نمی‌داند و کسی را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرستد تا احکام متعلق به مذی را به او بیاموزد؟!

در ضرورت علم امام هیچ اختلافی بین مسلمانان وجود ندارد. در کمیت و کیفیت این علم، مسلمانان با هم اختلاف دارند. حداقل علمی که شیعه امامیه برای امام لازم می داند، این است که امام باید تمام علومی را که برای امامت و سعادت و هدایت بشر لازم است، دارا باشد. هم چنین امام باید از سایر افراد زمان خود اعلم باشد. شیعه به علم ذاتی امام قائل نیست؛ بلکه معتقد است علم امام از راه پیامبر اکرم و یا طرق دیگر به دست می آید؛ از این رو پرسش امام از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هیچ منافاتی با علم فراگیر امام ندارد.

در این جا احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این که: امام (علیه السلام) تلاش می کرد تا به مردم بیاموزد که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) جهت حفظ قداست و جایگاه و مرجعیت علمی آن حضرت باید به او مراجعه نمود نه دیگران.